- باز جای فرستادن (مُ وَ رَ)
بجای نخست برگرداندن. ب خانه خودبازگرداندن. به مستقر خویش بازفرستادن:
فرستمت با نیکوئی باز جای
تو باید که باشی خداوند رای.
فردوسی.
گزین کن دلیران رزم آزمای
فرست آن سپاه دگر باز جای.
اسدی (گرشاسب نامه)
فرستمت با نیکوئی باز جای
تو باید که باشی خداوند رای.
فردوسی.
گزین کن دلیران رزم آزمای
فرست آن سپاه دگر باز جای.
اسدی (گرشاسب نامه)
